آیا تا به حال با خودتان فکر کردهاید که وجه تشابه شرکتهایی مانند گوگل، مایکروسافت، فیسبوک، ایربیاندبی و سیفورس چیست؟ مطمئنا این شرکتها نکات مشترک زیادی دارند اما نکتهی جالب این است که اغلب کارمندان آنها از یک برند قهوه یعنی قهوهی ورو (Verve Coffee) مینوشند.
شرکت قهوهی ورو در سال ۲۰۰۷ توسط رایان اودانوان و کلبی بار در راستای تولید قهوههای با کیفیت یا همان قهوهی موج سوم بنیانگذاری شد و این حق انتخاب را به مشتریها داد که نحوهی درست شدن قهوه و منبع اصلی دانههای قهوه را خودشان انتخاب کنند. قهوهی موج سوم یا third-wave coffee حرکتی متحولکننده است که شرکتهای تهیهکننده، قهوهها را با کیفیت بسیار بالا تولید میکنند. این شرکت کار خود را با تأسیس یک کافهی ساده در سانتا کروز آغاز کرد و مدتی بعد به یک کسبوکار بینالمللی تبدیل شد. ورو در حال حاضر ۹ کافه در کالیفرنیا دارد که یکی از آنها در دفتر فیسبوک واقع شده همچنین سه شعبهی دیگر در ژاپن راهاندازی کرده است و قهوهی بیش از ۴۰۰ رستوران، کافه و مغازهی خواربارفروشی را تأمین میکند.
این شرکت همچنین برای بسیاری از شرکتهای فناوری از جمله گوگل، مایکروسافت، فیسبوک، ایربیاندبی و سیفورس قهوه تهیه میکند و بهتازگی محصول نوشیدنی جدید خود را در قالب نوشیدنیهای قوطی به بازار عرضه کرده است. بار، یکی از بنیانگذاران این شرکت در مورد تاریخچهی راهاندازی این کسبوکار و تأثیری که روی کارمندان فناوری گذاشته توضیحاتی را در گفتگوی خود با مجلهی Entrepreneur اعلام کرده که در ادامه بخشهایی از آن را میخوانیم.
من همیشه دلم میخواست شرکت خودم را راهاندازی کنم. شریک تجاری من، رایان اولین دوستی است که به قهوه علاقهی زیادی دارد و تا به حال برای شرکتهایی مانند استارباکس، پیتز و. کار کرده است. در سال ۲۰۰۷ من در یک کافیشاپ کار میکردم زیرا فکر میکردم کار کردن در محیط یک کافی شاپ کار جالبی است. تا اینکه روزی صاحب کافیشاپ گفت قصد دارد بهجای دیگری نقل مکان کند و آیا من علاقهای به خریدن آن کافیشاپ دارم؟ پاسخ من مثبت بود و با یک دلیل کاملا کلیشهای و تکراری صاحب کافیشاپ شدم.
یک سال بعد تصمیم گرفتم از دلیل کلیشهای بیرون بیایم و به این فکر کنم که داشتن یک کسبوکار واقعی به چه معنا است. در روز تولد ۳۰ سالگی این تصمیم را بدون برنامهی قبلی عملی کردم و احساس خوبی بابت آن داشتم. تعداد کارمندان کافی شاپ زیاد بود بنابراین چند نفر از آنها را اخراج کردم و باید یاد میگرفتم که چگونه تصمیم بگیرم. در پایان روز کسی نبود که با او وقت بگذرانم و به این فکر میکردم که در آینده به چه فردی تبدیل خواهم شد؟ اینکه دوست دارم کارها را طبق روالهای از پیش تعیین شده جلو ببرم یا آنها را با روشی جدید انجام دهم؟ اینکه کدام شخص را باید استخدام کرده و کدامیک را باید اخراج کنم؟ این موضوع به بدترین کابوس من تبدیل شده بود اما از انجام آن لذت میبردم.
من عاشق قهوه هستم و در چند رویداد بزرگ برای چشیدن طعمهای مختلف قهوه شرکت کردم. درست همینجا بود که متوجه شدم قهوه میتواند طعمهای مختلفی داشته باشد و میخواستم همه چیز را در مورد قهوه یاد بگیرم.
محصول کافیشاپ ما عالی بود اما خودمان مواد اولیه را درست نمیکردیم و آماده میخریدیم. تا اینکه یک روز با دوستم که عاشق قهوه بود یعنی رایان تماس گرفتم و پیشنهاد راهاندازی یک شرکت قهوهسازی را با او مطرح کردم. دو روز بعد در منزل رایان تصمیم گرفتیم بهدلیل سبک زندگی مورد علاقهی خود شرکت را در سانتا کروز بنیانگذاری کنیم.
در اواخر سال ۲۰۰۷ نمیدانستیم آیا کسی برای کارمان ارزش قائل است یا خیر اما نهایت تلاش خود را به کار گرفتیم و خودمان قهوهها را روست یا برشتهکاری میکردیم و با هیچ سرمایهگذاری قرارداد نداشتیم. من روی مبل خانهی رایان میخوابیدم و هزینههایمان ازطریق حقوق معلمی همسر رایان تأمین میشد. ما دستگاه اسپرسو را روی پیشخوان جلوی کافیشاپ گذاشته بودیم که در آن زمان هیچ کافیشاپی این کار را نمیکرد. درست درکنار محل کافیشاپ ما ساختمانی بود که با هدف روست کردن قهوه آن را اجاره کردیم.
ما در جریان کسبوکاری که راهاندازی کردیم شانسهای خوبی داشتیم که بخشی از آن را مدیون شهروندان نیویورکی هستیم. آنها برای تعطیلات به سانتا کروز و به کافیشاپ ما آمده بودند و از کیفیت قهوهها بسیار راضی بودند. سپس ما را به دوستان خود در نیویورک معرفی کردند و این داستان آغاز همکاری ما با Cafe Grumpy بود. بعد از این ماجرا متوجه شدیم کاری که انجام میدهیم ظرفیت زیادی برای رشد دارد.
ما میخواستیم بهترین برند قهوه را در دنیا بسازیم و ورو را بنیانگذاری کردیم. به نتیجهی کار اهمیتی نمیدادیم و با تمام قدرت پیش رفتیم. گوگل اولین شرکت فناوری بود که به قهوهی موج سوم ملحق شد و ما چند سالی با آنها کار کردیم. در چهار سال گذشته طرفداران قهوهی موج سوم بیشتر شدند به طوری که اکنون ۶۰ درصد فروش ما عمده و ۴۰ درصد آن خردهفروشی است.
همکاری با گوگل نشانهی اتفاقات بزرگی برای ما بود زیرا در چنین محیطی افراد متخصص و درواقع قشر خاصی از مردم دور هم جمع میشوند. چنین محیطهایی دنبال محصولات درجه یک و عالی هستند تا تعهد و ارزشی که برای کارمندان قائل هستند را به آنها نشان دهند.
قهوه یکی از نوشیدنیهای لذیذی است که طرفداران زیادی مخصوصا در دنیای تکنولوژی دارد. اغلب برنامهنویسان از طرفداران پروپاقرص قهوه هستند و به همین دلیل شرکتهای بزرگ فناوری بهترین نوع آن را برای کارمندان خود تأمین میکنند و مشتری ما هستند.
گاهیاوقات به این فکر میکنم افرادی که در حال متحول کردن آینده هستند، در ساعات کاری خود قهوهی ورو مینوشند، آیا این به این معنا است که ما آینده را میسازیم؟ البته در مورد این موضوع شوخی میکنم اما مطمئن هستم که قهوه به جزئی از ما تبدیل میشود و ارتباط قوی میان ایدههای بزرگ، چشماندازها، نوآوری و قهوه وجود دارد.
درباره این سایت